*به بهانه «روز جهانی پیشگیری از خودکشی»؛* *آموزش، مرز بقا یا خودکشی سازمانی* ✍دکتر مینا خویینی «خودکشی سازمانی» زمانی رخ میدهد که تصمیمها و سیاستهای درونی، بهویژه در حوزه منابع انسانی، مسیر نابودی را برای سازمان هموار میکنند. در این میان، بیتوجهی به **آموزش و یادگیری** یکی از جدیترین اشکال خودویرانگری است. سازمانی که آموزش […]
*به بهانه «روز جهانی پیشگیری از خودکشی»؛*
*آموزش، مرز بقا یا خودکشی سازمانی*
✍دکتر مینا خویینی
«خودکشی سازمانی» زمانی رخ میدهد که تصمیمها و سیاستهای درونی، بهویژه در حوزه منابع انسانی، مسیر نابودی را برای سازمان هموار میکنند. در این میان، بیتوجهی به **آموزش و یادگیری** یکی از جدیترین اشکال خودویرانگری است.
سازمانی که آموزش را هزینه میبیند، توانایی «ظرفیت جذب» دانش جدید (Cohen & Levinthal, 1990) را از دست میدهد و در دام «بهرهبرداری افراطی» از رویههای گذشته گرفتار میشود (March, 1991). چنین سازمانی، نوآوری و سازگاری خود را قربانی کرده و راهی جز افول ندارد.
از سوی دیگر، فقدان آموزش رهبران موجب افت «ایمنی روانی» (Edmondson, 1999) و گسترش «سکوت سازمانی» (Morrison & Milliken, 2000) میشود؛ یعنی کارکنان دیگر نه خطاها را گزارش میکنند و نه ایدههای تازه را بیان. در نتیجه، چرخه یادگیری جمعی متوقف و خودویرانگری تشدید میگردد.
بیتوجهی به آموزش در نهایت به فرسایش حافظه سازمانی (Walsh & Ungson, 1991)، ضعف در جانشینپروری و مهاجرت استعدادها میانجامد. چنین سازمانی عملاً شریانهای حیاتی خود را قطع میکند و گامبهگام به سمت «خودکشی سازمانی» حرکت میکند.
در برابر این روند، آموزش و توسعه نه یک انتخاب لوکس، بلکه مرز بقاست. سازمانها یا میآموزند و بازآفرینی میشوند، یا با دست خود به خاموشی تن میدهند.
- نویسنده : دکتر مینا خویینی نصیر بوشهر
Wednesday, 10 September , 2025