حمایت خاتمی از روحانی و نامزدهای میانه‌روی مجلس دهم درحالی به پیروزی اصلاح‌طلبان انجامید که اولاً، نه روحانی نسبتی مستقیم و تبار سیاسی مشترکی با اصلاح‌طلبان داشت و نه اغلب نامزدهای مجلس‌دهم چهره‌های شناخته‌شده‌ای در سطح جامعه و حتی در میان نیروهای سیاسی بودند. ثانیاً، این پیروزی‌ها در شرایطی رقم خورد که اصلاح‌طلبان هنوز از […]

حمایت خاتمی از روحانی و نامزدهای میانه‌روی مجلس دهم درحالی به پیروزی اصلاح‌طلبان انجامید که اولاً، نه روحانی نسبتی مستقیم و تبار سیاسی مشترکی با اصلاح‌طلبان داشت و نه اغلب نامزدهای مجلس‌دهم چهره‌های شناخته‌شده‌ای در سطح جامعه و حتی در میان نیروهای سیاسی بودند. ثانیاً، این پیروزی‌ها در شرایطی رقم خورد که اصلاح‌طلبان هنوز از فضای سخت پس از انتخابات ۱۳۸۸ بیرون نیامده بودند.
احزاب دوم‌خردادی یا مانند جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب منحل شده بودند و یا اگر مانند سایر احزاب این جبهه رسماً منحل نشده بودند، اما متأثر از فضای امنیتی و بازداشت‌های گسترده پس از ۱۳۸۸ عملاً فعالیتی نداشتند. بااین‌حال، حمایت خاتمی و همراهی هاشمی‌رفسنجانی در انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ دولت و اکثریت مجلس را پس از سال‌ها در اختیار اصلاح‌طلبان و میانه‌روها قرار داد؛ روندی که پس از درگذشت هاشمی نیز تداوم یافت و «تکرار خاتمی» به تکرار دوران ریاست‌جمهوری روحانی در ۱۳۹۶ انجامید.

تاثیرگذاری خاتمی بر انتخابات نیمه نخست دهه ۱۳۹۰ درحالی بود که او در این مقطع، با محدودیت‌های جدی امنیتی و رسانه‌ای مواجه بود؛ تا جایی که مطبوعات از انتشار تصاویر و اخبار او منع شدند و شاید در این میان، تنها سیدمحمود دعایی بود که در روزنامه پیر «اطلاعات» به این ممنوعیت‌ها وقعی ننهاد و همچنان اخبار «کاکا»ی خود را منتشر می‌کرد.

اما در کنار این «تکرار» که تاثیر سیاسی و انتخاباتی مقطعی داشت، خاتمی «تکرار» دیگری هم دارد که از منظری کلان، شاید مهم‌تر باشد؛ گرچه چندان که درخور آن است، مورد توجه و تأمل قرار نمی‌گیرد. این تکرار دوم، نه مقطعی و انتخاباتی، بلکه مستمر و گفتمانی است. گفتمانی که گرچه شاید بسیاری از گفتارها و مبانی آن دچار تکرار شده باشد، اما پس از گذشت ربع قرن همچنان باقی و پایدار است و از تندباد حوادث و تحولات داخلی و خارجی و حتی فناوری، جان به سلامت برده است.