علی میرغضب به عنوان آخرین جلاد رسمی ایران در دوره قاجار شناخته می‌شود. او عضو خانواده‌ای با سابقه چندین نسل جلادی بود و علاوه بر اجرای احکام قضایی، نماد یک دوره تاریخی پرتلاطم در جامعه ایران به شمار می‌رود. علی میرغضب در حدود سال ۱۲۴۰ خورشیدی (۱۸۶۱ میلادی) در تهران متولد شد. خانواده او به‌طور […]

علی میرغضب به عنوان آخرین جلاد رسمی ایران در دوره قاجار شناخته می‌شود. او عضو خانواده‌ای با سابقه چندین نسل جلادی بود و علاوه بر اجرای احکام قضایی، نماد یک دوره تاریخی پرتلاطم در جامعه ایران به شمار می‌رود.

علی میرغضب در حدود سال ۱۲۴۰ خورشیدی (۱۸۶۱ میلادی) در تهران متولد شد. خانواده او به‌طور موروثی به شغل جلادی مشغول بودند؛ به طوری که می‌توان گفت شغل جلادی در خانواده آن‌ها به مدت هفت نسل منتقل شده بود. پدرش، مشهدی کریم میرغضب، جلاد معروف دوره ناصرالدین شاه بود. از بدو تولد، مطابق سنت آن زمان، علی به این حرفه منصوب شد و برای این مسیر تربیت شد.

از کودکی، یعنی در حدود سن ۱۰ تا ۱۲ سالگی، شاهد اعدام‌ها و مجازات‌های سنگین زندانیان بود و تدریجا مسئولیت‌های پیش‌پاافتاده‌تر مانند قطع گوش و بینی را به عهده گرفت تا در نهایت توانایی اجرای اعدام‌ها و قصاص کامل را به دست آورد. تربیت در این مسیر بسیار سختگیرانه و بیرحم بود تا به عنوان یک جلاد کارکشته شناخته شود. حقوق اولیه او ماهانه حدود ۲۰ تومان از سوی حکومت قاجار بوده، اما برای امرار معاش معمولاً به رشوه‌گیری و درآمدهای دیگر متوسل می‌شد.

علی میرغضب فعالیت خود را در دوره سلطنت ناصرالدین‌شاه آغاز کرد و تا پایان دوره مظفرالدین‌شاه به عنوان جلاد رسمی حکومت قاجار فعالیت داشت. او نقش یک مأمور رسمی را ایفا می‌کرد که وظیفه‌اش اجرای حکم‌های صادرشده از سوی حکومت و دستگاه قضایی بود.
این دوره یکی از پرآشوب‌ترین و در عین حال حساس‌ترین دوره‌های تاریخ ایران بود که در آن احکام قضایی معمولا همراه با اجرای سخت و خشونت‌آمیز مجازات‌ها همراه بود. حضور او در این شغل، وی را به چهره‌ای هراس‌انگیز در جامعه تبدیل کرد که با لباس قرمز و خنجر به کمر شناخته می‌شد. جمعیت‌های بسیاری به تماشای اعدام‌های رسمی و اجرای قصاص او می‌آمدند که هم برای ترس بود و هم برای کنجکاوی.

علی میرغضب به اجرا و قصاص صدها محکوم پرداخته است. بیشترین اعدام‌ها شامل دزدان، جنایتکاران، قاتلان و افرادی بود که به اتهامات مختلف از جمله قتل، دزدی، محاربه و گاهی اتهامات سیاسی محکوم شده بودند. طبق گزارش‌ها، او مسئول اجرای احکامی بود که در بازارها یا میادین عمومی انجام می‌شد.
میرغضب خود بیان کرده است که این اعدام‌ها با خواست حکومت و قانون بودند و تنها او مأمور اجرای آنها بود بدون اینکه انتخاب یا تعصبی در این مورد داشته باشد. برخی محکومان با گریه و التماس پیش او می‌آمدند، اما هیچ چاره‌ای جز اجرای حکم برایش باقی نمانده بود. اعدام زنان نیز بخشی از فعالیت‌های او بود که اتفاقا برایش مسئله‌ساز و دردناک بود.

پایان عمر و سال‌های بازنشستگی

علی میرغضب پس از سال‌ها فعالیت در شغل سخت و طاقت‌فرسای جلادی، در دوران پیری به علت تغییر شرایط اجتماعی و نظام قضایی دیگر جلاد رسمی نبود و زندگی‌اش به سختی می‌گذشت. وی که بیش از نود سال داشت، در حوالی سال ۱۳۳۶ در کوچه‌پس‌کوچه‌های محله مولوی تهران دستفروشی می‌کرد.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی وی بسیار دشوار بود، چرا که خانواده‌های مربوط به شغل جلادی به دلیل ماهیت شغلشان معمولا مورد طرد و نفرت جامعه بودند. علی میرغضب در پایان عمرش نه تنها جایگاهی نداشت بلکه مجبور به کارهای ساده و پیرهن‌فروشی شد.
علی میرغضب نماد آخرین نسل از یک شغل قدیمی، موروثی و پرتنش در ایران است. از کودکی و تربیت اجباری در خانواده‌ی خود، آغاز کرد، وارد شغلی سخت و پر از خشونت شد، با هزاران داستان تلخ و عبرت‌آموز روبرو شد و سرانجام در تنهایی و فقر به پایان عمر خود رسید.

منبع: دیروزبان