✍قدرت اله رحیمی بسیاری از مسئولانی که پیش از رسیدن به قدرت، از تمام ابزارها برای جلب حمایت، همراهی و فداکاری اطرافیان استفاده می‌کنند، پس از دستیابی به جایگاه، به‌جای وفاداری و قدردانی، دچار نوعی فراموشی سیاسی و اخلاقی می‌شوند. این فراموشی نه‌تنها طبیعی نیست، بلکه نشانه‌ای از فرصت‌طلبی عمیق و نهادینه‌شده در برخی چهره‌هاست؛ […]

✍قدرت اله رحیمی
بسیاری از مسئولانی که پیش از رسیدن به قدرت، از تمام ابزارها برای جلب حمایت، همراهی و فداکاری اطرافیان استفاده می‌کنند، پس از دستیابی به جایگاه، به‌جای وفاداری و قدردانی، دچار نوعی فراموشی سیاسی و اخلاقی می‌شوند. این فراموشی نه‌تنها طبیعی نیست، بلکه نشانه‌ای از فرصت‌طلبی عمیق و نهادینه‌شده در برخی چهره‌هاست؛ افرادی که مسئولیت را نه برای خدمت، بلکه برای رسیدن به قدرت، ثروت و موقعیت می‌خواهند.

در زمان انتخابات، این افراد با شعارهایی چون “قدردانی از نیروهای وفادار”، “شایسته‌سالاری”، و “همراهی با هم‌اندیشان” وارد میدان می‌شوند. اما پس از پیروزی، نه‌تنها همان نیروهای دلسوز و همراه را فراموش می‌کنند، بلکه برای کسب مشروعیت بیشتر در ساختار قدرت، به همان چهره‌هایی نزدیک می‌شوند که تا دیروز منتقد سرسخت شان بودند. این چرخش‌های ناگهانی، گویای بحران هویت سیاسی و بی‌ثباتی در اصول است.

وقتی فردی برای رسیدن به مسئولیت، از هر ابزاری بهره می‌گیرد. تملق، حذف رقبا، عوام‌فریبی و … پس از دستیابی به قدرت، وفاداران واقعی را کنار می‌گذارد، در واقع دچار تنزل اخلاقی و شخصیتی شده است. این رفتارها نه‌تنها اعتماد اجتماعی را خدشه‌دار می‌کند، بلکه موجب سوزاندن سرمایه انسانی جریان‌های سیاسی می‌شود.

در این میان، کسانی که برای پیروزی یک جریان از حیثیت و اعتبار خود هزینه کرده‌اند، به امید آنکه شاهد تغییراتی در راستای منافع ملی و تحقق شعارهای انتخاباتی باشند، با بی‌وفایی و حذف سیستماتیک مواجه می‌شوند. مسئولانی که به قدرت می‌رسند، برای حفظ خود و اطرافیانشان در چرخه قدرت و ثروت، گذشته را فراموش می‌کنند و حتی نیم‌نگاهی هم به عقبه‌ سیاسی و نیروهای وفادار خود ندارند.

مردمی که با امید و اعتماد در انتخابات شرکت کرده‌اند، وقتی چنین رفتاری را مشاهده می‌کنند، نه‌تنها از مسئولان دل‌سرد می‌شوند، بلکه اعتقادشان به جریان فکری‌ای که به آن رأی داده‌اند را نیز از دست می‌دهند. این بی‌وفایی، در حقیقت، خیانتی بزرگ به تاریخ، اعتماد ملی و سرمایه اجتماعی کشور است؛ خیانتی که جبران آن بسیار دشوار، زمان‌بر و پرهزینه خواهد بود.

ادامه چنین روندی، باعث شکل‌گیری بی‌اعتمادی گسترده نسبت به کلیت حاکمیت می‌شود؛ زیرا افراد شایسته و متعهد کنار گذاشته شده و جای خود را به نیروهای ضعیف، منفعل و بله‌قربان‌گو می‌دهند. این نه‌تنها آسیب به یک دولت یا جناح خاص، بلکه ضربه به ریشه‌های اعتماد عمومی در کشور است.

  • نویسنده : قدرت اله رحیمی از نصیر بوشهرانلاین