✍قدرت اله رحیمی به نام خدا ناترازی زندگی مردم در مقایسه با ناترازی بانک‌ها در سال‌های اخیر، واژه‌ی «ناترازی» به یکی از پرتکرارترین مفاهیم در تحلیل‌های اقتصادی ایران تبدیل شده است. ناترازی در اصل به معنای عدم توازن میان در آمد ومخارج و مصارف است؛ پدیده‌ای که نه‌تنها در سطح کلان اقتصاد، بلکه در زندگی […]

✍قدرت اله رحیمی
به نام خدا
ناترازی زندگی مردم در مقایسه با ناترازی بانک‌ها
در سال‌های اخیر، واژه‌ی «ناترازی» به یکی از پرتکرارترین مفاهیم در تحلیل‌های اقتصادی ایران تبدیل شده است. ناترازی در اصل به معنای عدم توازن میان در آمد ومخارج و مصارف است؛ پدیده‌ای که نه‌تنها در سطح کلان اقتصاد، بلکه در زندگی روزمره‌ی مردم نیز به وضوح دیده می‌شود. همان‌گونه که در بانک‌ها نا ترازی مالی به علت عدم توازن درآمد و مصارف بوجود می آید، خانوارها نیز گرفتار ناترازی معیشتی شده‌اند؛ با این تفاوت که پیامدهای آن برای مردم ملموس‌تر و فوری‌ترو رنج آورتر است
ناترازی بانک‌ها به وضعیتی گفته می‌شود که در آن، تعهدات و بدهی‌های بانکی بیش از دارایی‌ها و منابع نقد در دسترس آنهاست. دلایل عمده‌ی این پدیده افزایش بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی
و پرداخت تسهیلات غیرمولد و مطالبات معوق افراد ویا بنگاه هایی است که دستوری وام کلان گرفته و پرداخت نکرده اند و
سودهای دستوری بالاتر از بازده واقعی که برای جلب مشتری و سپرده گذاری بیشتر مردم در بانک ها اختصاص می دهند و مردم نیز به طمع سود بدون ریسک بیشتر و برای حفظ دارایی بهتر خود پول های نقدشان را به بانک ها می سپارند،و به دنبال آن یله ورها بودن
وضعیف بانک ها در نظارت و شفافیت مالی
موجب افزایش نقدینگی، و در نهایت تورم مزمن ؛ تورمی که مستقیم به سفره‌ی مردم سرریز گردیده و همین موضوع موجب شده است تا
در سوی دیگر، مردم نیز با نوعی ناترازی ساختاری مواجه‌ شوند ودخل خانوارها، اعم از حقوق، یارانه یا درآمدهای خرد، دیگر پاسخگوی هزینه‌های ضروری زندگی آنها نباشد و رشد نامتناسب درآمدها با تورم افسار گسیخته مانند
افزایش هزینه‌های مسکن، آموزش، سلامت و خوراک
کاهش فرصت‌های شغلی پایدار و امنیت شغلی
ضعف نظام حمایت اجتماعی و عدم نظارت صحیح بر بازار مصرف
، مردم را نیز همچون بانک ها که کسری نقدینگی دارند با کسری درآمد برای معیشت و گذران روزمره زندگی خود مواجه کرده است که متاسفانه مردم هم برای جبران این کسری دست در جیب همدیگر کرده اند و به هر نحوی که برایشان مقدور باشد جیب خالی همدیگر را خالی تر می کنند
در این میان پیوند میان ناترازی بانک‌ها و ناترازی معیشتی مردم
، رابطه‌ای علت و معلولی است. زمانی که بانک‌ها برای جبران ناترازی خود به خلق پول متوسل می‌شوند، تورم افزایش می‌یابد و قدرت خرید مردم کاهش پیدا می‌کند. در نتیجه، ناترازی معیشتی عمیق‌تر می‌شود. از سوی دیگر، ناتوانی مردم در بازپرداخت وام‌ها و تسهیلات، به افزایش مطالبات معوق بانک‌ها می‌انجامد و چرخه‌ی ناترازی دوطرفه شکل می‌گیرد
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی
این چرخه‌ی معیوب نه‌تنها ثبات اقتصادی را تهدید کرده است، بلکه موجب از بین رفتن اعتماد اجتماعی، گسترش فقر، و بی‌انگیزگی نیروی کار شده است. ناترازی مالی در نظام بانکی به بی‌عدالتی توزیعی و ناترازی روانی در جامعه منجر شده است؛ مردمی که احساس می‌کنند در بازی نابرابر اقتصادی بازنده‌اند.به هر شکلی تلاش می کنند تا از قافله این اقتصاد بیمار عقب نمانند ودراین میان منافع ملی به راحتی قربانی منافع شخصی می شود واین موضوع غم انگیز در تمامی ابعاد زندگی مردم به وضوح قابل مشاهده است در نتیجه
ناترازی بانک‌ها و ناترازی زندگی مردم، دو روی یک سکه‌اند. تا زمانی که اقتصاد کشور نتواند میان پول، تولید و معیشت توازن برقرار کند، ناترازی در هر دو سطح ادامه خواهد داشت. اصلاح ناترازی بانک‌ها بدون توجه به معیشت مردم، همچون درمان بیماری با نادیده‌گرفتن علائم ظاهری آن است. و تا زمانی که سیاست‌های کلان و نیازهای واقعی مردم با هم هماهنگ نباشد این درب برهمان پاشنه خواهد چرخید .لذا امروز جامعه ما نیازمند مدیرانی کاردان با سواد و آشنا به علم اقتصاد جهانی است واین مهم میسور نخواهد شد مگر اینکه جهانی بیاندیشیم

  • نویسنده : قدرت اله رحیمی از نصیر بوشهرانلاین