مردم نجیبِ ایران بارها با سکوت، بی‌اعتمادی و در نهایت کناره‌گیری از مشارکت اجتماعی، پیام خود را روشن‌تر از هر جمله‌ای به گوش مسئولان رسانده‌اند و این همان هشدارِ مکرر، خاموش و دردناک است که هرلحظه برای واکنشِ حکیمانه به آن مغتنم خواهد بود. عصر ایران؛ علی رفسنجانی – روز گذشته یکی از مسئولان دولتی مدعی […]

مردم نجیبِ ایران بارها با سکوت، بی‌اعتمادی و در نهایت کناره‌گیری از مشارکت اجتماعی، پیام خود را روشن‌تر از هر جمله‌ای به گوش مسئولان رسانده‌اند و این همان هشدارِ مکرر، خاموش و دردناک است که هرلحظه برای واکنشِ حکیمانه به آن مغتنم خواهد بود.

عصر ایران؛ علی رفسنجانی – روز گذشته یکی از مسئولان دولتی مدعی شد:«هر پیامِ مردم هشدار جدی است.» جمله‌ای زیبا اما تکراری؛ سخنی که تاریخ انقضای آن سال‌هاست گذشته چراکه جامعه ایران دیگر از حرف و شعار عبور کرده و انتظار اقدام و پاسخِ واقعی دارد، نه یادآوریِ بدیهیات!
دولتمردان باید بدانند نخستین مخاطب چنین پیامی خودِ آنها و البته بدنه اجراییِ دولت است؛ وقتی مردم سال‌هاست به موضوعات مختلف اعتراض می‌کنند یا صدای نارضایتی‌شان شنیده می‌شود، ریشه‌ی این اعتراضات همانا مشکلات اقتصادی و معیشتی برآمده از ناکارآمدی‌هاست.
اگر گوشِ شنوایی وجود داشته باشد، برای احیای اعتماد جامعه ابتدا به‌کمک بازرسیِ مداوم و منسجم باید قاطعانه جلوی مفاسد و مفسدان را گرفت و سپس با اصلاحِ سیاست‌ها و رویه‌های ضداجتماعی نظیرِ فیلترینگ و ثبات قیمت‌ها، جامعه را مورد تکریم قرار داد.
مردمی‌که سال‌ها زیرِ فشارِ مشکلات مالی بوده‌اند و اکنون برخی اقشار حتی توانِ پرداختِ قبوض ماهانه را هم ندارند، هر روز با بحران تازه‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ از قطعی برق و کمبود آب گرفته تا گرانی‌های بی‌پایان و ترسِ فردا.
در نقاطی دیگر از جهان، حتی در کشورهایی به‌مراتب ضعیف‌تر به لحاظ موقعیت جغرافیایی و منطقه‌ای، اعتراض مردم نه صرفاً از سرِ گرسنگی و فشار اقتصادی، که در واکنش به فساد، محدودیت، گروه‌بازی، رانت و سبک زندگی اشرافی خانواده‌های متصل به قدرت شکل می‌گیرد؛ و این موارد تنها بخشی از مشکلاتِ ساختاری است که همچون سرطان به‌جانِ «ایرانِ عزیز» افتاده است.